۱۳۸۹ بهمن ۷, پنجشنبه

88 روز پشت خاکریزهای بیروت

به بهانه 24 ژانویه سالگرد درگذشت
 معین بسیسو
MOUIN BESISSOO
 شاعر مقاومت  فلسطین


به کجا بارسفربندیم؟
به کجا؟
برای اسب زیبای عربی
همه ی صحراهای بنی یعرب
تنگ شده است.
برای کبوتر طوقدار
همه ی نخلستان ها جایی ندارند!
و برای این بادبان کوچک
در نیل و فرات جایی نیست....

هنگامی که معین بسیسو شاعر مقاومت فلسطین این اشعار را خطاب به  یاسرعرفات می سرود و به او هشدار می داد که آمریکا و همدستانش او را به قربانگاه می برند می توانست حدس بزند که روزی خواهد رسید که هشدارهای او درست از آب درآید..
 می دانیم که صدای معین بسیسو آخرین صدایی بود که از رادیو تـَلّ زعتر لبنان به گوش می رسید. این آموزگار متعهد و شاعر نوگرا که هفت سال در زندان های کشورهای عربی زندانی بود و شکنجه شد ، اشعارش را اعراب همزبانش در حالی می خواندند که گویی ممنوع ترین کتاب را مطالعه می کنند. زیرا اشعار او آنچنان کوبنده وافشاگربود که هیچ دولت عربی توان تحمل آن را نداشت. در حالی که در کشورهای دیگر مانند ایتالیا، فرانسه، آلمان، شوروی و.. چهره او حتی از محمود درویش و دیگر شاعران مقاومت فلسطین هم مبارزتر و پیش رو ترو شناخته تر بود:

این منم شاعر سربریده ی تو
ای منم خواننده سر بریده ی تو
این منم که بی هیچ تیر و تفنگی
تمامی کوه های جهان را پیمودم
و علامت همه زندان هارا
برسینه ام داغ زدند..

خدابامن بود
درپاسگاه پلیس بودیم که خدا
ازمن حمایت کرد و به نفعم
شهادت داد..

یکی از اندیشمدان عرب می گوید: درجوانی روزی پدرم از زیر عبایش کتابی را بیرون آورد و به من داد و مخفیانه گفت این ها اشعار معین بسیسو است بخوان. من هم آن ها را خواندم. اگر چه آن روزها کم سن وسال بودم بااین وجود شوری را که درشعر معین بسیسو بود حس کردم.  کم کم بزرگ شدم و دریافتم که شعر بسیسو عزم ها را جزم می کند و ابعاد معنوی خواننده ی خود را قوام می بخشد.
معین بسیسو درسال 1926 درشهر غزه زاده شد تحصیلات ابتدایی و متوسطه را درهمانجا تمام کرد و در1952ازدانشگاه آمریکایی قاهره در رشته روزنامه نگاری فارغ التحصیل گردید. او تاپایان عمر پربارش، معلم و روزنامه نگار باقی ماند.
او درمقدمه ی یکی از دفترهای شعرش(88روز پشت خاکریزهای بیروت) نوشته است که خودش شهادتش را به همه شاعران و اهل قلم واعراب روز 27 ژوئن 1982اعلام می کند.این اعلام شهادت شاعرانه را درحالی می نویسد که بیروت درمحاصره ی آمریکاواسراییل قراردارد و بمب ها برسر مردم فرومی ریزد. او می نویسد که من درخویشتن شجاعت آن را به خوبی می یابم که برای همه درباره ی این جنگ طراحي شده دقیق برضد فلسطین و لبنان بنویسم. بر سر ما بمب های خوشه ای، ناپالم، فسفری وشیمیایی می ریزند و من ازاین بابت ناراحت نیستم زیرا یگانه روش دربرابرخیزش های مردمی و انقلاب ها همین شیوه است.. تو نباید انتقام شخصی ات را به تاریخ واگذارکنی. انتقام شخصی ات برضد کسانی است که نگذاشتند دخترک ده ساله ات ، ازتو درباره تاریخ و جغرافیای فلسطین چیزی فراگیرد.آنها اورا رها کردند تا خودش درپی نقشه فلسطین بگردد و به دنبال سرود ملّی اش برود:

چشمان کودکان ما
دکمه های پیراهن تان است
وانگشتان آنان
قاشق هایتان
که باآن مرکبتان را می نوشید
وکاغذ می جوید.
نزدیک است که ساعت قــُرُق بشکند.
بنگرید..
بنگرید..
اینک یک قطره خون فلسطینی است
که بزرگ می شود
بزرگ می شود
چونان کشتی ای که افق را می پوشاند..
پایتخت من کیسه های شن است
پایتختی دیگر نیست
خورشید پرستاری آبستن است
که زنی آبستن می زاید..

هنوز بخشی ازدیوار (اتاق شکنجه) سفید است
سیم های ما عروق ما خواهندشد
عروق این دیوارها.
تمامی خون های ما ریزان خواهند شد
ودرعروق این دیوارها جریان خواهندیافت..

ازمعین بسیسو آثاری فراوان به جا مانده است ازجمله می توان به دفتر شعر (قصائد على زجاج النوافذ -1970م) اشاره کرد. این دفتر با عنوان (شعرهایی برجام پنجره ) ترجمه گیلانی به فارسی منتشر شده است.

ازآثار دیگر اوست:
     دفترهای شعر:
-          درختان ایستاده می میرند(1964)
-          اکنون ازپیکرم به عنوان کیسه شن استفاده کن(1976 )
-          اردن برصلیب (1958)
مجموعه نمایشنامه هایش که درسال 1979 دربیروت یکجا چاپ شد:
-          تراژدی چه گوارا
-          انقلاب بردگان(ثورة الزنج)
-          گنجشک ها لانه هایشان را درمیان انگشتان بنا می کنند.
-          محاکمه کتاب کلیله ودمنه
-          سامسون ودلیله (1970)

سه شاعر بزرگ مقاومت فلسطین، محمود درویش، سمیح القاسم و معین بسیسو، اگرچه هرکدام به مکتبی خاص از جهت نگرش، تعلق دارند اما هرسه، برکرامت انسان، سخت پای فشرده اند و فلسطین را همچون ویتنام و زخم های دیگرپیکر انسانیت همواره چون زخمی زنده و خروشان، پاس داشته اند. آنان نه ازآن جهت که فلسطینی هستند قابل احترام اند بلکه ازآن جهت که سرنوشت انسان برای آنان درسرلوحه کارشان قرار دارد و فلسطین درحقیقت زیرمجموعه این رویکرد است.


درحقیقت معین بسیسو شعرش را به عنوانی خاکریزی قوی تر از سنگر بتونی، تعبیه کرده بود. او شعرش را سرودی نیرومند تر از مرگ ساخته بود که تمامی توان و همت انسان را ازاعماق وجودش بیرون می کشید. او تمامی اقتدارانسان را دربرابر ستم،بیدارمی کرد.او با صبوری بی بدیلی، زندان ها شکنجه ها تبعید ها و صدها فشار را تحمل می کرد و ازآرمان وهدف انسانی اش ، روگردان نمی شد.او انسان را آخرین امید می دانست و مسؤلیت همه چیز را به گردن خود او می انداخت. بنابراین انسان درشعر معین بسیسو انسان متعهد و بیداری است که درهرکجای جهان که ستمگری باشد و بخواهد انسان را تحت فشار قراردهد دشمن او خواهد بود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر