۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۷, دوشنبه

ادوارد سعيد


(به مناسبت 25سپتامبرسالگرد درگذشت ادوارد سعيد)

ادوارد سعيد درسال 1935 در اورشليم زاده شد. او درخانواده اي مسيحي و ثروتمند پرورش يافت و پس از تأسيس دولت اسراييل به آمريكا رفت. و پس از تحصيلات دانشگاهي ، در داشگاه كلمبيا به تدريس ادبيات تطبيقي پرداخت. او درسال 2003 به دنبال سالها ابتلا به بيماري سرطان خون درگذشت. ازكارهاي زيبا ونمادين ادواردسعيد آمدن او به فلسطين بود كه در پنجاهمين سال تأسيس دولت سراييل و اشغال فلسطين، با كودكان فلسطيني به سوي سربازان اسراييلي ، سنگ پرتاب كرد. اين عمل را درحالي انجام داد كه براثر بيماري سرطان، توان ايستادن نداشت.
آثار ادوارد سعيد همگي به زبان هاي مختلف جهان ترجمه شده است. ازتأليفات مهم اوست:شرق شناسي (1978)، جهان، متن ، منتقد(1983)، فرهنگ و امپرياليسم(1993)، نقش روشنفكر(1994)
ادوارد سعيد دركتاب خاطراتش، بي دركجا(Out of place) كه در رديف آثار پاياني عمر اوست مي گويد مادرم نام شاهزاده ويلز را روي من گذاشته بود. .من هرگز نفهميدم زبان اول من كدام است ، عربي يا انگليسي.. هرچه به ياد دارم اين است كه مادرم به هردو زبان عربي و انگليسي با من حرف مي زد، اما هميشه به انگليسي برايم نامه مي نوشت، آن هم هفته اي يك بار همه ي عمر، يعني درست همان كاري را كه من مي كردم.
شرق شناسي
هنگامي كه درسال 1978كتاب «شرق شناسي » اثر پروفسورادوارد سعيد ، منتقد ادبي فلسطيني كه در دانشگاه هاي آمريكا تدريس مي كرد منتشر شد، اورا به چهره اي جنجالي بدل كرد. آنچه سعيد را بيش از همه برسر زبان ها انداخت اين بود كه ، كتاب شرق شناسي اش ، حتي در خود آمريكا و اروپا نيز طرفداراني فراوان يافت؛ زيرا او دراين اثر كوشش كرده بود كه غير مستند سخن نگويد و خودرا ازتعصب دور نگهدارد. تمامي منابع مورد استفاده سعيد از آن غرب است و كم تر ازمنابع شرقي سود جسته است.
به گمان من مقدمه ي جامعي كه ادوارد سعيد بركتاب شرق شناسي خود نوشته است، همسنگ كتاب، سودمند و معصومانه است. آغازبندي مقدمه بسيار زيركانه و هوشمندانه است. او بااين آغاز بندي نشان مي دهد كه واژه ي شرق، ساخته غربي هاست.
«يك روزنامه نگار فرانسوي ، درسفري كه درخلال جنگ هاي داخلي وحشتناك بيروت در سال هاي 1976-1975 ميلادي به آن شهرداشت ، درحين تأسف و تأثر در مورد مركز شهر كه ازسكنه خالي شده بود نوشت كه: «اينجا روزي تعلق به شرقِ (orient) شاتوبريان و نِروال داشت.» البته درمورد محل حق داشت ، بخصوص تا جايي كه به اروپايي ها مربوط مي شد. واژه ي شرق ، تقريبا يك ابداع اروپايي بود و ازديرباز خاستگاه ماجراهاي عاشقانه ، آدم هاي بيگانه، خاطرات و سرزمين هاي به يادگارماندني و تجربيات برجسته بود. »
ادوارد سعيد پس از بحث سودمندي كه درباره واژه ي شرق بيان مي كند و تلقي آمريكا و اروپا را ازآن به ميان مي آورد در اواخر مقدمه اش چنين مي نويسد: « تجربيات شخصي خود من ازاين موضوعات بخشي از دلايلي است كه مرا به نوشتن اين كتاب واداشته است. زندگاني يك فلسطيني عرب در مغرب زمين ، به ويژه درآمريكا ف نوميد كننده است. دراينجا تقريبا نوعي توافق عمومي وجود دارد كه از نظر سياسي «او» وجود ندارد؛ وهنگامي هم به اوف اجازه ي وجود داده شود ، يا به صورت يك «آفت» است و يا يك «شرقي» ! تار و پود اتهامات نژادپرستانه، كليشه هاي فرهنگي ، امپرياليسم سياسي و ايدئولوژي هاي ضد انساني درخصوص اعراب و مسلمانان ، واقعا بسيار قوي است.فشار اين تار و پود است كه هرفلسطيني آن را به عنوان يگانه سرنوشت كيفر گونه ي خويش احساس مي كند...اما سهمي كه من دوست دارم دراين نوشته اداكرده باشم آن است كه به درك بهتر اين امر كه سلطه ي فرهنگي چگونه عمل كرده است كمك كرده باشم. اگر اين مطالعه نحوه ي برخوردجديدي را با«شرق» ، موجب شود ، درواقع اگر اصل قضيه ي «شرق»و«غرب» را به كلي ازميان بردارد، درآن صورت مي توانيم ادعا كنيم كه ما درمسير جرياني كه ريموندويليامز آن را«فراموش كردن دانسته» هاي خود پيرامون «حالت دروني وذاتي آمرانه وسلطه گرانه»ي افكارمان خوانده است، گامي به جلو برداشته ايم.»
با توجه به زندگي نامه سعيد و اينكه مسيحي بود و پيوند ديني مشتركي باغرب داشت و نيز درغرب پرورش يافت،در اوج شهرت واعتبار علمي زيست، پير شد و درگذشت، چندان پذيرفته نباشد كه اورا ضدّ غرب بدانيم. به گمان من برخي از نقادان كه كتاب شرق شناسي را برچسبي اهانت آميز به غرب ، دانسته اند، درحق ادوارد سعيد كم لطفي كرده اند.
درحقيقت مي توان ادوارد سعيد را يكي از نظريه پردازان پسااستعمارگرايي، يا استعمار نو، دانست. انديشه هاي او دركنار آثار كساني چون ميشل فوكو و ژاك درايدا، سال ها مورد گفتگو و پژوهش دانشگاهيان جهان بود.
رامين جهان بگلو در مصاحبه اي كه با ادوارد سعيد انجام داده است از او مي پرسد:
- «امروزه شهرت شما بيشتر به خاطر تأليف كتاب شرق شناسي است . اين كتاب را درمجموع آثارتان چگونه ارزيابي مي كنيد، به ويژه اينكه 18 سال از تأليف آن اثر مي گذرد؟»
ادوارد سعيد درپاسخ مي گويد:«.. به اعتقاد من شرق و غرب هر دو ساختارهايي هستند كه درارتباط با نحوه ي استفاده ي گوناگون ازقدرت ابداع شده اند. از نظر اصولي و فلسفي ، اين كتاب بيشتر از تأثيري كه بر دنياي عرب داشته باشد ، خارج ازدنياي عرب مؤثر بوده است و اين مسأله مرا نيز تحت تأثير قرارداده است. چون دنياي عرب به اين كتاب فقط به عنوان حمله اي عليه غرب مي نگرد و آن را آن گونه كه آفريقايي ها و هندي ها مي بينند درنظر مي گيرند.. خيلي ازمردم ژاپن اين كتاب را خوانده و فهميده اند..اين كتاب به 25 زبان ترجمه شده و بيشترين فروش كتاب درژاپن با ده بار چاپ بوده است.»
نقد و روشنفكر
ادوارد سعيد خودش را يك نقاد آماتور مي داند. او حتي ازجهت روشنفكري نيز خودش را روشنفكري آماتور مي شناسد. او دراين مورد نوآم چامسكي را كه زبان شناس است الگويي خوب مي داند. او مي گويد من خود را درحوزه اي كه تخصص من است محدود نمي كنم و غير از نقد ادبي به نقد هاي ديگر ازجمله نقد سياسي نيز مي پردازم.«..من خود را به يك حرفه ي تخصصي درادبيات كه درآن دوره ديده ام محدود نمي دانم. نتيجه ي چنين محدوديتي ، فقط به اين دليل كه گواهي تدريس در زمينه ي ادبيات مدرن اروپا وآمريكا را دارم، منع كردن خود ازپرداختن به مسايل و موضوعات سياست عمومي است.من درموضوعات گسترده تري هم صحبت مي كنم و هم مي نويسم، زيرا به عنوان يك آماتور ، تعهدات و الزاماتي مرا برمي انگيزند كه از حرفه ي تخصصي و محدود من بسي فراتر اند. البته من آگاهانه تلاش مي كنم تا مخاطبين جديد و بيشتري را براي ديدگاه هايي به دست آورم كه هرگز آنهارا در سر كلاس درس ارائه نمي دهم.»
ادوارد سعيد معتقد است كه مهم ترين كار روشنفكر، گفتن حقيقت ، به قدرت است. او مي داند كه اين راه اخلاقي بسيار صعب الوصول است زيرا قدرت هاي حاكمه به سادگي حقيقت را نمي پذيرند. او دراين مورد طفره رفتن روشنفكران يا كناره گيري آنها را ازاين مهم به دليل عادات ذهني آنان مي داند كه به مطرح شدن درجايگاه هاي والاي اجتماعي عشق مي ورزند. سعيد سپس فلسطين را مثال مي زند كه اكثر روشنفكران ازگفتن حقيقت( درعين دانستن حقيقت) طفره مي روند ، زيرا نمي خواهند ازچشم آمريكا و طرفدارانش بيفتند.
ادوارد سعيد مي گويد:«..آواي روشنفكر تنها وبي كس ، اما طنين افكن است، فقط به اين دليل كه خود را آزادانه به واقعيت يك جنبش، به آرزوهاي يك ملت و به پيگرد همگاني يك آرمان مشترك پيوند مي زند... گفتن حقيقت به قدرت، يك ايده آليسم پنگلوسي نيست ، اين كار با دقت سنجيدن گزينه ها، انتخاب گزينه ي درست و سپس ارائه ي هوشمندانه ي آن درجايي است كه بتواند بهترين كار را انجام دهد و سبب دگرگوني درستي شود.»
ادوارد سعيد روشنفكر را شجاع مي داند. همانطور فردوسي توسي مي فرمايد: توانا بود هركه دانا بود.زيرا دانايي به توانايي مي انجامد. او بادرك موقعيت روشنفكر كه درجامعه اش به صورت تبعيد زندگي مي كند ، شعار نمي دهد و معتقد است كه هوشمندي روشفكر است كه عمل اورا به سود جامعه محقق مي كند. سعيد حتي درپاسخ به پرسش استاد جهانبگلو كه چرا شما براي پايان نامه خود آثار جوزف كنراد را انتخاب كرديد، مي گويد چون موضوع آثار او «تبعيد» است.
ادوارد سعيد همانطور كه باشجاعت سخن مي گويد براي شنيدن تلخ ترين سخنان نيز شجاعت دارد. او با متانت و شجاعت سخن جامعه شناس اسراييلي زيو استرنهلZee Sternhell را گوش كرد كه با او گفته بود:«تصرف فلسطين يك ضرورت بوده است.» درحالي كه سعيد با آرامش تمام اين مسأله را درحد يك تراژدي انساني براي مخاطبش توضيح داد.
ادوارد سعيد درباب روشنفكر مي افزايد«تداخل و درعين حال سازش ناپذيري تجربيات، از روشنفكر شجاعتي مي طلبد كه بگويد اين است آنچه پيش روي ماست، تقريبا به همان طريقي كه آدورنو درباره ي موسيقي كرد و درتمام كارهايش تأكيد ورزيد كه موسيقي مدرن هرگز نمي تواند با جامعه اي كه ان را پديدآورده سازش كند ، بلكه موسيقي در شكل و محتواي عميق و اغلب نوميدوار ماهرانه ي خود مي تواند شاهدي ساكت بر نامردمي هاي گرداگردخود باشد...
سرزمين موقت روشنفكر، قلمرو اضطرار، مقاومت و مهارت درپيگيري است كه دريغ نه مي تواند ازآن عقب نشيني كند و نه مي تواند به دنبال راه حلّي قطعي باشد. با اين همه ، درآن قلمرو تبعيدي متزلزل است كه انسان در درجه ي نخست واقعا دشواريِ آنچه را بدان نمي توان دست يازيد، درك مي كند و سپس پيش مي رود تا به هرحال آنچه از او برمي آيد انجام دهد. »
برخي منابع
(و نيز براي مطالعه بيشتر)
- سعيد ، ادوارد، 1377، شرق شناسي.ترجمه عبدالرحيم گواهي.دفترنشرفرهنگ اسلامي.تهران
- // // 1382، بي دركجا.ترجمه علي اصغربهرامي.انتشارات ويستار.تهران
- // // 1385، نقش روشنفكر. ترجمه حميد عضدانلو.نشر ني . تهران
- // // 1385،اومانيسم ونقد دموكراتيك. ترجمه اكبرافسري. نشر كتاب روشن.تهران
- عضدانلو، حميد،1382،ادوارد سعيد،نشر دفتر پژوهش هاي فرهنگي. تهران
- سامعي، حسين، 1385ترجمه نقدعقل مدرن2 (مصاحبه رامين جهانبگلو با 20 تن ديگر از صاحبنظران وفيلسوفان معاصر)نشر فرزانوتهران
چاپ شده در مجله پژوهشگران. پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی. 1388